رایانرایان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

رایان عشق بابامامان

رایان ای شاهزاده ی بزرگ قلب کوچک من

تکرار بهار زیبای زمستان قلب من چهارده روز دیگست بهاری زیباکه دیگر نه جا به زمستان ونه پاییز ونه حتی به تابستان داد با امدنت قلبم همیشه بهاریست بهاری وخنک همیشه شکوفه بارانست همیشه بوی خوش یاس سرتاسرقلبم رافراگرفته باورودت قلبم اهنگی عاشقانه سرداد وان تکرار اسم توست رایان ای شاهزاده ی بزرگ قلب کوچک من
26 شهريور 1392

دلیل نیومدنم

بعداز مدتهاامدم برات بنویسم متاسفانه از سیستم خونه نمیتونم بیام به وبلاگت شما زدی خلابش کردی عسیسم خوبش کردیم ولی نمی تونم بیام تو وب تو امروز از سیستم دایی مهرشاداومدم تا بنویسم دلیل نیومدنم رو شما یازده روزه که یازده ماهت تموم شده ووارد دوازده ماهگیت شدی خییییییلی بامزه وشیطون بلا هم شدی ماه تابانم همیشه درپناه خدا باشی ...
22 شهريور 1392

شب ارزوها

امشب اولین شب لیله الرغائب شماست نمیدونم تودل پسرکوچولوم چی میگذره ولی هرچی هست امیدوارم به خواستت برسی عزیز دلم منم برخلاف سالهای قبل امسال برای سلامتی تووشادکامیت تو طول زندگیت دعاکردم راستش ما باهم این شب رو بیرون گذروندیم وچندتا عکس هم ازت گرفتم خیلی اقا بودی بابایی کیف کرد همش میگفت چه پسری دارم من ویه چیزجالب دم درپاساژ پرشیا یه اقایی نشسته بود وتمپک میزد وتوکنجکاوانه به نوای سازگوش میکردی واگه حرکت میکردیم خودتوخم میکردی عقب رونگاه میکردی خوشت امده بود اخه وقتی گیتار میدم دستت با انگشتاری نازت سیمهارولمس میکنی وصداشو درمیاری وهمچین روی دف میکوبی واویلاوقتی تودلم هم بودی همیشه به بابایی میگفتم پسرم تو موزیک به جاهای خوبی میرسه &...
27 ارديبهشت 1392

روزت مبارک ماما

سلام ماه تابانم عزیزکم نمیدونم باکدوم واژگان زیباترین لحظه های باتوبودن روتوصیف کنم لحظه ای که باکمک بابایی برام ساختی توخودت بهترین بهترینایی ای خالق زیبایی های زندگیمان  دیروز روزمادربود واولین سالی بود که من کادوی روز مادر میگرفتم سالهای قبل هدیه روز زن میگرفتم بابایی هم هرسال برام سنگ تمام میذاشت ولی امسال یه چیز دیگه بودپسرنازم برام کادوی روز مادر گرفته بود یه موبایل تویه جعبه بسیار شکیل وزیبا که قسمت اولش یه قلب قرمز کوچولووووی زیبابودبایه کارت که توکارت نوشته بود(مامان م روزت مبارک الو......منم رایان امروز8ماهه شدم)   بله ماه تابان خونه ما دیروز رفت تو8ماهگیش وقسمت دوم جهبه کادو یه موبایل زیبا بودهمونی بو...
12 ارديبهشت 1392

اولین 13بدر رایان

دیروز ١٣فروردین پسرنازم اولین سیزده بدرشو گذروند من وبابایی باپسرنازم همراه با پدربزرگ ومادرثریاودایی مهرشادودایی محمد باهم رفتیم سنبل رود سیزده بدر خیلی خیلی خوش گذشت رایان عاشق طبیعته وقتی بردیمش کناربرکه تابراش عکس بگیریم یه حالت کنجکاوانه زل زده بودبه اب براش تازگی داشت همش میخواست روش به برکه باشه فکرکنم امواج روی اب براش جلب توجه کرده بودبابایی هم بردش اطراف برکه چرخوندش که رایان حسابی نگاه کنه وحس کنجکاویش بره الهی فداش بشم کلی شادی کرد البته چندساعت هم نخوابید که گذاشتمش تواغوشی وهمین که رفت تواغوشی خیلی زودلالا کرد رایان درکناربرکه   اینم قسمت دیگه ای ازگردش سیزده به در ...
19 فروردين 1392

واکسن 6ماهگی رایان

امروز همون روزی بودکه نگران بودم واکسن شش ماهگیت صبح ساعت ١١بودمن بابایی اماده شدیم وشماروبردیم درمانگاه البته پرسنل محترمه درحال میل کردن صبحانه بودندوما یه ربع ساعتی منتظرماندیم من:سلام پرستار:سلام ببخشیدازصبح تاحالا سرمون شلوغ بودنتونستیم صبحانه بخوریم بابایی:خواهش میکنم مادوتامرکزبهداشتی که رفتیم این مرکزمسئولان بامسئولیتی داره وما ازعمل کرد این مرکز خیلی راضی هستیم پرستار:(بالبخند)خواهش میکنیم نمیدونم لبخندش نشانه رضایت ازتعریف بابایی بود یاازازشنیدن دوتادرمانگاه عوض کردن ما پرستار:بخوابونش وزنشوبگیرم بابایی توروگذاشت روترازوخوبه٦کیلوو٨٥٠بالباس من:چقدر کم داره پرستار:هیچی وزنش درست رونموداره من:خیلی خوشحال شدم اخه ...
12 فروردين 1392

نوروزسال1392

رایان عزیزم این اولین ساله که شما باماهستی وعیدامسال روبرای من وپدرت تبدیل کردی به یه عیدفراموش نشدنی علاوه براین که اولین قدمت رابرقلبهایمان گذاشتی وزندگی مارا سرشارازگرماکردی عیدامسال راشماقدم درخانه گذاشتی تا باقدم خیرت امسال برای مانیکوباشه امسال سال 1392سال ماره اونمممممممم چه ماررررررررررررری   رایان جون درکنارسفره هفت سین نوروزمن تویی شب وروزمن تویی......خورشیدمهروماه شب افروزمن تویی مامیرویم وعشق چوخورشیدماندنی نیست.....ان مهرجاودانه ی پیروزمن تویی دیروزمن توبودی و امروزهم تویی.......فردای من تویی و  نوروز  من تویی   ...
10 فروردين 1392