تولدت مبارک
ده مهرتولدت بود من وبابایی اول تصمیم داشتیم برات جشن بزرگی بگیریم ولی موکولش کردیم وقتی کمی بزرگترشدی وتصمیم گرفتیم هزینه ای که میخوایم برای جشنت بگیریم بریم مسافرت وچه سفری بهتر ازمشهدمقدس عزیز دلم اولین سفرت به مشهدبود دقیقا ساعت 12:30 ظهر10مهرمن شما وبابایی توحیاطحرم بودیم واین عالیییییی بودانشالاقسمت بشه هرسال تولدت بریم مشهد
اینم از رایان
اینجاهم داره بازی میکنه
اینجا تودستای کوچولوت پرکبوتره داشتی بازی میکردی که یه پرکبوترپیداکردی وکلی باهاش بازی کردی وکنجاوی کردی
اینجاهم رفتیم پاساژپارسیان وبرات خریدکردیم وشماهم خوبببببب ماشین سواری کردی
اگه توجه کنیم میبینیم که رنگ ماشینت تغییرکرده روزقبل یه کوچولوخسته شدی ویه کوچولوجیغغغغغغغغ کشیدی فقط یه کوچولوهااااابعدماازخریدمنصرف شدیم وفردادوباره اومدیم خرید
اینجافرودگاه مهراباده چون هوای ساری بارندگی بود خلبان نتونست بشینه وبیزحمت مارو بردن فرودگاه مهراباد بعدشما کاری کردی کارستون البته حق داشتی خسته شده بودی وبابایی دیگه اخرین راه برای سرگرم کردن شما رواینگونه پیداکرد وجالب این که باید هان هان هان هم میگفت